، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

گل پسر من و باباش

شاهزاده من

عشق نازم پرنس من الهی همیشه سالم وتندرست باشی الهی که من فدات بشم عزیزم امروز رفتیم دکتر آخه چند وقته که اصلاً اشتهای شیرخوردن نداری و همه رو نگران کردی خلاصه امروز با آقاجون و مادرجون بردیمت دکتر . آقای دکتراینقدرمهربون بود اینقدر باهات بازی کرد که نگو . ( نمی دونم چرا هر جا می ریم همه عاشقت می شن ای بابا ) بگوماشالله خلاصه دکتر گفت نگرانش نباشید می تونید غذای کمکی رو شروع کنید نمی دونی من چقدر ذوق کردم یهو رفتم آسمون و برگشتم یعنی نی نی کوچولوی من می خواد به به بخوره خدایا چه زود گذشت خدایا شکرت خیلی خوشحالم .امروز تا از مطب اومدم رفتم تو سایت ها دستور تهیه حریره بادام و فرنی و پوره رو نوشتم تا برات آماده کنم ف...
18 آبان 1394

نیایش

خدایا ، ستایش برای توست به خاطر آن تندرستی که همچنان از آن برخوردارم و ستایش برای توست بر این بیماری که در تنم پدید آوردی . ای معبود من ، نمی دانم کدام یک از این دو حالت به شکر گزاری سزاواتر است و ستایش در کدام یک از این دوهنگامه شایسته تر . آیا هنگام تندرستی که روزهای پاکیزه خود را بر من گوارا ساخته بودی و مرا در طلب خشنودی و بخشش خود به نشاط آورده بودی و به فرمانبرداری خود توفیق می دادی و نیرو می بخشیدی ، یا هنگام بیماری که مرا به آن آزمودی و آن را همچون نعمتی به من ارزانی کردی تا بار سنگین گناه را بر پشت من سبک گردانی و مرا از آلودگی های نافرمانی پاکیزه سازی و هشدارم دهی که توبه کنم و به یادم آوری که قدر نعم...
15 آبان 1394

مهراد کوچولو پسردایی ات

سلام کیان جونم امروز می خوام از پسر دایی شیرین زبونت بگم که خییییییییییییییلی دوسش دارم وقتی شما به دنیا نیومده بودی اینقدر بهش وابسته بودم که اگه یه روز تب می کرد منم مریض می شدم به قول خودش عممممه وقتی من نینی بودم نوزاد بودم تو بقل شما بودم ؟؟؟؟؟ و چنان این سوال رو از ته دلش می پرسه که می گم نکنه ازبقل کردن تو حسودی اش می شه واسه همین خیلی رعایت می کنم اصلا ً شما رو وقتی مهراد پیشمه بقل نمی کنم ولی به خداوندی خدا، اگه بیشتر از تو دوسش نداشته باشم کمتر هم نیست هنوز وقتی میاد خونمون مثل قدیما ساعت ها باهاش بازی می کنم و از کلمه کلمه حرف زدنش لذت می برم . یادمه وقتی دو سالش بود صدام می کرد عمه جان ومنم غرق تو خوشی می گفتم ج...
12 آبان 1394
1